چرا کارم رو عقب میندازم؟ این سوالی هست که بعضی از ماها دائم داریم از خودمون میپرسیم و دلیلش رو نمیدونیم. عقب انداختن کارها عمدتا برمیگرده به سخت بودن شروع کار و توقع تموم کردن سریع و سیرشون. در واقع مهمترین علت تعلل آدمها توی انجام کارهاشون همین کمالگراییه. نباید از خودمون انتظار داشته باشیم بی نقص باشیم، همه چی رو بدونیم و همه چی تموم باشیم. مخصوصا توی کارهای دانشگاهی یا کلا آموزشی؛ یعنی وقتی پای یادگیری وسطه. اینکه بخوای همیشه در حال یادگیری باشی، یعنی باید اینو بپذیری که همیشه یکی هست که قراره بهت بگه تو نمیدونی، تو بلد نیستی. حتی اگه اون شخص یا محیط بیرونی با مهربونی و مدارا با تو برخورد کنه، در حین یادگیری، همونطور که همیشه لذت فریاد زدن اوریکا اوریکا هست، تحمل رنج جهل و ندونستن هم هست. نباید از این رنج فرار کرد.
میریم سراغ علت دوم: دوست نداشتن خود! اینکه کاری رو مدام عقب میندازیم یه نشونه از اینه که به اندازه کافی خودمون رو دوست نداریم. چون وقتی کاری رو به تعویق میندازیم، دچار خودسرزنش گری میشیم. حتی گاهی از طرف دیگران هم این سرزنش رو دریافت میکنیم. این قطعا موضوع دلنشینی نیست! اما وقتی کسی خودش رو دوست نداشته باشه،خودش رو لایق این سرزنش ها میدونه و حتی پنهانی لذت میبره از این قضیه. آدمی که خودش رو دوست داره، برای اینکه این رنج پیش نیاد، سر موقع کارش رو انجام میده.
علت سوم میتونه افسردگی باشه، آدمها وقتی افسرده میشن خودشون نیستند. آدمهای افسرده دلیلی برای مبارزه جنگیدن هم ندارن چون نمیتونند هدفی رو برای کارشون متصور بشن. اگه مخصوصا جزو اون دسته از آدمهایی هستید که قبلا چنین عادتی نداشتند ولی مدتیه این طور شدند حتما سایر علامت های افسردگی رو چک بکنید. شاید نیاز به مداخله تخصصی برای حل این مشکل داشته باشید.
شاید اگه بخوام علت دیگه ای رو اینجا اضافه کنم، بتونم به ترس اشاره کنم. ترسی که میتونی پیامد همون کمالگرایی هم باشه. بعضی اوقات وظیفه سنگین و دشواری روی دوش آدم قرار میگیره. آدم توی این ترس گیر میکنه که اگه تموم نشه چی، اگه انجام نشه چی؟ شاید بهتر باشه اینجور وقت ها با خودمون زمزمه کنیم: مگه سختی های قبلی و کارهای قبلی تموم نشدند؟ این هم حتما تموم میشه، به پایان فکر نکن. همین که شروعش کنی و ادامه بدی کافیه.
راهکارهایی برای غلبه به تعویق:
این ها کارهایی هست که من وقتی مستاصل میشم و زمانم رو به اتمامه انجام میدم برای غلبه به تعویق.
اول- درباره کاری که باید انجام بدم با یه دوست حرف میزنم. حالا بسته به نوع کار، انتخاب اون دوست هم متفاوت میشه. با همدیگه یه نقشه ذهنی میکشیم برای اینکه باید چیکار کنم واز کجا شروع کنم. یا اینکه صرفا با هم درددل میکنیم و اون هم از نگرانی هاش خودش قبل از انجام اون کارها یا کارهای مشابه میگه.
دوم- شروع کار رو برای خودم بی نهایت ساده میکنم. چون مهمترین مسئله برای غلبه به تعویق شروع کردنه. مثلا الان برای انجام کارهام، شروع کارها فقط روشن کردن لپتاپ بود ولی خوب، این برای غلبه به تعویق بسیار کمک کننده است. اگه قراره مطلبی رو بنویسید، با خودتون بگید فقط میخوام خودکار و برگه آماده کنم. اگه قراره کتابی رو بخونید بگید فقط میخوام کتاب رو بردارم و توی اون صفحه بازش بذارم. تاثیر زیادی داره.
سوم- برای خودتون تشویقی در نظر بگیرید. مثلا نوشتن برای من لذت بخشه، من هر بار یه بخشی از کار رو انجام میدم به خودم اجازه نوشتن میدم. ممکنه برای شما خوراکی، خرید، تماشای فیلم یا گوش دادن به یه آهنگ این لذت رو تولید کنه. برای خودتون درنظر بگیریدش.
چهارم- تکه تکه کردن کل کاری که باید انجام بشه. هر کاری رو میشه یه جوری تقسیم کرد به واحدهای کوچیکتر. مثلا من برای انجام کارم باید با سه تا نرم افزار کار کنم. این تقسیم بندی رو روی کاغذ برای خودم نوشتم. اینطوری اون ترس کمی کمرنگ تر میشه. اگه کاری که پیش روی شماست کلا تنوعی درش نیست، میتونید بر حسب حجمش اون رو تقسیم کنید.
پنجم- استفاده از تکنیک زمانی پومودورو- برای خودتون بازه های زمانی کوتاهی رو در نظر بگیرید. مثلا بازه های بیست دقیقه ای یا نیم ساعتی. بگین قراره چهارتا نیم ساعت کار کنید. ممکنه حتی این هم برای شروع سخت به نظر برسه. مشکلی نیست. به خودتون بگین من این نیم ساعت رو باید در شرایط کار کردن قرار بگیرم و حق ندارم کار دیگه ای بکنم. حق ندارم بخوابم، حق ندارم با گوشی مشغول باشم، حق ندارم تلویزیون ببینم. من باید این نیم ساعت اینجا پشت میز باشم حتی اگه کار نکنم. در اکثر مواقع بعد از مدت کوتاهی قرار گرفتن در اون شرایط کاری که باید رو شروع میکنید.
چندتا کار که نباید انجامش بدید!
اول- گوشی یا ساعت هوشمند دم دستتون نذارید. حتی برای اندازه گرفتن زمان.
دوم- خوراکی دم دستتون نذارید!
سوم- دنبال شرایط ایده آل برای شروع نباشید. فقط شروعش کنید و کم کم شرایط رو ایده آل کنید. مثلا اگه میز هم ریخته است، اول کارتون رو شروع کنید بعد میز رو مرتب کنید. اگه سر و صدا هست، اگه گرسنه اید، اگه هر شرایط دیگه ای حاکمه، اول کار رو شروع کنید و بعد درگیر بقیه فاکتورها بشید. چون در اغلب موارد درگیر شدن با موارد اینطوری فقط برای فرار از شروعه.
چهارم- راستش این موردیه که خودم باهاش درگیر بودم و فکر میکردم یه مشکل شخصیه ولی زمانی که با بچه ها حرف میزدم متوجه شدم که فقط مشکل من نیست. بعضی هامون عادت داریم روی عقربه های رند کارمون رو شروع کنیم. مثلا پنج و ده دقیقه باشه میگیم پنج و ربع شروع میکنم. و همین چند دقیقه ممکنه باعث بشه که کلا برنامه یک ساعتمون بهم بریزه. اگه این مشکل رو دارید یه ساعت رومیزی داشته باشید و هر زمان تصمیم به شورع کارتون کردید عقربه های اونو بیارید روی ساعت رند. این ساعت قرار نیست زمان رو نشون بده، پس نگران درست و غلط بودن زمانش نباشید. این فقط یه وسیله کمکی برای شروع کاره.
اینها تجربه های شخصی من بود.اگه پیشنهادی برای شما جواب داده، حتما توی کامنت ها در موردش بنویسید.
کامنتها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.